بیست و چهارم ذی الحجه مباهله ، روشنترین دلیل باورهای شیعه «فَمَنْ حاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَواْ نَدْعُ اَبْناءَنا وَاَبْناءَکُمْ وَنِساءَنا وَنِساءَکُمْ وَاَنْفُسَنا وَاَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلَ لَعْنَتَ اللّه عَلَی الْکاذِبینَ» |
بیست و چهارم ذی الحجه مباهله ، روشنترین دلیل باورهای شیعه «فَمَنْ حاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَواْ نَدْعُ اَبْناءَنا وَاَبْناءَکُمْ وَنِساءَنا وَنِساءَکُمْ وَاَنْفُسَنا وَاَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلَ لَعْنَتَ اللّه عَلَی الْکاذِبینَ» |
مباهله ، روشنترین دلیل باورهای شیعه
«فَمَنْ حاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَواْ نَدْعُ اَبْناءَنا وَاَبْناءَکُمْ وَنِساءَنا وَنِساءَکُمْ وَاَنْفُسَنا وَاَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلَ لَعْنَتَ اللّه عَلَی الْکاذِبینَ»
بیست و چهارم ذی الحجه مباهله ، روشنترین دلیل باورهای شیعه «فَمَنْ حاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَواْ نَدْعُ اَبْناءَنا وَاَبْناءَکُمْ وَنِساءَنا وَنِساءَکُمْ وَاَنْفُسَنا وَاَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلَ لَعْنَتَ اللّه عَلَی الْکاذِبینَ» |
در این میان روز بیست و چهارم ذی الحجه، به مناسبت وقوع جریان مباهله، از اهمیت خاصی برخوردار است. به همین خاطر در این مقاله سعی شده نخست به گزارشی کوتاه از ماجرای مباهله اشاره شود و سپس دست آوردها و آثار و برکات این حماسه معنوی بیان گردد.
پیش زمینه مباهله
به دنبال این حادثه، حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله نامهای به بزرگان نصارای نجران نوشت.
در این نامه آمده بود: « به نام خداوند یگانه ؛ خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب. از محمد پیامبر و فرستاده خداوند متعال به بزرگترین روحانی مسیحیان نجران. من شما را از پرستش بندگان به پرستش خداوند یکتا دعوت میکنم. اگر میخواهید مسلمان شوید و اگر اسلام را نمیپذیرید باید جزیه بدهید و گرنه به شما اعلان جنگ میدهم.2
آنان بعد از رسیدن نامه پیامبر صلیاللهعلیهوآله به هراس افتادند و بعد از مشورت با هیئتی مرکب از چهارده نفر و به سرپرستی سه کشیش به نامهای اهتم، عاقب و سیّد به مدینه آمدند.
هیئت روحانیون اعزامی از نجران، وارد مدینه شدند و مستقیما در مسجد، به حضور پیامبر صلیاللهعلیهوآله رسیدند. آنها وقتی احساس کردند که زمان عبادتشان فرا رسیده است، ناقوس را برای اعلام نماز به صدا درآوردند. یاران پیامبر صلیاللهعلیهوآله با مشاهده این وضع ناراحت شده و گفتند: یا رسول اللّه! در مسجد شما صدای ناقوس؟! فرمود: بگذارید عبادتشان تمام شود، آنگاه آنها را به اینجا دعوت کنید!
آنان بعد از ادای مراسم عبادت، به محضر پیامبر صلیاللهعلیهوآله آمدند وبه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله گفتند: شما چه ادعائی دارید؟ فرمود: «من مردم را به آئین توحید دعوت میکنم و از آنان میخواهم که: شهادت بدهند خدائی جز خدای یگانه وجود ندارد ومن پیامبر خدا هستم. از منظر دین من عیسی بن مریم بنده و مخلوق خداوند عالمیان است. غذا میخورد و آب مینوشد وسخن میگوید.»
روحانیون مسیحی نجران پرسیدند:«اگر او بنده خداست، پس پدرش کیست؟!»
در همین حال به پیامبر صلیاللهعلیهوآله وحی نازل شد که از آنها بپرس، درباره حضرت آدم چه میگویید؟ آیا او بنده خدا و مخلوق خدا نبود که مانند سایر بندگان میخورد و مینوشید و سخن میگفت؟!
وقتی پیامبر صلیاللهعلیهوآله از آنان سؤال کرد، پاسخ دادند: آری او چنین بود. پیامبر صلیاللهعلیهوآله پرسید: بسیار خوب! پدر آدم که بود؟ آنان در جواب عاجز شدند و با حالتی حیرت زده به همدیگر نگاه کردند.
در آن حال خداوند متعال این آیه را فرستاد: «اِنَّ مَثَلَ عیسی عِنْدَاللّهِ کَمَثْلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ»3؛ «مثل عیسی در نزد خدا، همچون آدم است، که او را از خاک آفرید و سپس به او فرمود: موجود باش! او موجود شد.»
بنابراین آیه، ولادت عیسی علیهالسلام بدون پدر، هرگز نمیتواند دلیل الوهیت او باشد، وگرنه باید حضرت آدم را به خدا بودن شایستهتر دانست که نه پدر دارد و نه مادر.
آغاز مباهله
چون آنها از پذیرش حق سرباز زدند، در همان لحظه آیه مباهله نازل شد که: «فَمَنْ حاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَواْ نَدْعُ اَبْناءَنا وَاَبْناءَکُمْ وَنِساءَنا وَنِساءَکُمْ وَاَنْفُسَنا وَاَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلَ لَعْنَتَ اللّه عَلَی الْکاذِبینَ»؛4 «هرگاه بعد از دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده، کسانی با تو به مجادله و ستیز برخیزند، بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت نمائیم، شما هم زنان خود را، ما از جانهای خود دعوت میکنیم شما هم از جانهای خود؛ آنگاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.»
نصارای نجران بعد از شنیدن این آیه، گفتند: این کاری منصفانه است و بعد از قرار گذاشتن وقت مباهله، برای کسب آمادگی به منازلشان رفتند. در جلسهای که مسیحیان نجران تشکیل دادند، بزرگ آنان به سایرین گفت: اگر محمد، فردا با عدهای از یاران و اصحابش برای مباهله آمد، ما هم با او مباهله میکنیم و او قطعا پیامبر خدا نیست؛ اما اگر با خاندانش برای مباهله حضور یافت، ما نباید به این کار دست بزنیم؛ زیرا اگر او خاندان نزدیکش را برای این کار انتخاب کند و حاضر شود آنها را فدا نماید، حتما او پیامبر است و در ادعایش راستگو است.
صبح روز بعد، نصارای نجران آمدند و در محل مقرر ایستادند و منتظر ورود پیامبر صلیاللهعلیهوآله بودند. ناگهان مشاهده کردند که حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله کودکی را در آغوش گرفته و دست کودکی دیگر را در دست دارد و زن و مردی پشت سر او قدم برمیدارند و با شکوه و جلال و هیبت معنوی خاصی به پیش میآیند.
در آن حال پیامبر به همراهانش توصیه فرمود که من هرگاه نفرین کردم، آمین بگویید.
روحانیون نجران از گروه زیادی از انصار و مهاجرین که برای تماشای مباهله آمده بودند، سؤال کردند: اینها چه نسبتی با محمد صلیاللهعلیهوآله دارند؟ آنان پاسخ دادند: آن مرد علی بن ابی طالب، داماد اوست و آن زن فاطمه، دخترش میباشد و آن دو کودک حسن و حسین، فرزندان فاطمه و علی هستند.
روحانیون نصارا با دیدن این منظره خود را باخته و نگران شدند؛ به طوری که رئیس آنان گفت: من عذاب را در چند قدمی خود احساس میکنم؛ زیرا او به راه خود ایمان راسخ دارد، وگرنه هیچ گاه فردی که در کار خود تردید داشته باشد، عزیزان و نور چشمان خود را در معرض عذاب الهی قرار نمیدهد. اگر با این وضع دست به نفرین برداریم، تمام ما نابود خواهیم شد و تا روز قیامت یک نفر نصرانی روی زمین باقی نخواهد ماند و نام کلیسا از حافظه تاریخ محو خواهد شد.»
آنان عاجزانه عرضه داشتند: ای ابوالقاسم! ما مباهله نمیکنیم، تو دین خود را داشته باش و اجازه بده ما هم به دین خود باقی بمانیم.
پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود: نه. اگر حاضر به مباهله نیستید، مسلمان شوید. اسقف گفت: نه! مسلمان نمیشویم و چون توانائی جنگ نداریم، مانند سایر اهل کتاب جزیه5 میدهیم. پیامبر صلیاللهعلیهوآله پذیرفت و مصالحه نمود.6 سپس پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) فرمود: عذاب ، سایه شوم خود را بر سر نمایندگان مردم نجران گسترده بود و اگر از درِ ملاعنه و مباهله وارد می شدند ، صورت انسانی خود را از دست داده ، در آتشی که در بیابان برافروخته می شد ، می سوختند و دامنه عذاب به سرزمین« نجران» نیز کشیده می شد.(فروغ ابدیت ج2)
جریان مباهله را مفسّرین بزرگ و محدّثین و مورّخین در کتابهاى تفسیر و حدیث و تاریخ نقل کرده اند، و از اینکه مصادر و مدارک آن را نشان بدهیم بى نیازیم. اما در عین حال چندین کتاب را برای مراجعه نام مى بریم تفسیر طبرى، بیضاوى، نیشابورى، کشاف، الدرالمنثور، اسباب النزول واحدى، اکلیل سیوطى، مصابیح السنة، سُنن ترمذى و کُتُب دیگر.
دستاوردهای حادثه مباهله
سند حقانیت شیعه
شیخ مفید رحمهالله میفرماید: «خدای متعال در آیه مباهله حکم نموده است که علی علیهالسلام جان رسول خدا صلیاللهعلیهوآله میباشد، و از این حکم معلوم میشود که امیرمؤمنان علی علیهالسلام به بالاترین درجه فضیلت و برتری نائل شده است و با پیامبر صلیاللهعلیهوآله در کمال و عصمت از گناهان مشترک است.»7
این سخن شیخ مفید برگرفته از حدیث معروف مساوات است. اهل سنت این حدیث را از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله نقل میکنند که فرمودند: «مَنْ اَرادَ اَنْ یَنْظُرَ اِلی آدَمَ فی عِلْمِهِ وَاِلی نوحٍ فی تَقْواهُ وَفَهْمِهِ وَ اِلی اِبْراهیمَ فی حِلْمِهِ وَ اِلی یَحْیَی بْنِ زَکَریّا فی زُهْدِهِ وَاِلی مُوسی فی هَیْبَتِهِ وَاِلی عیسی فی عِبادَتِهِ فَلْیَنْظُرَ اِلی عَلیِّ بْنِ اَبی طالِبٍ؛8 هر کس میخواهد علم حضرت آدم و تقوا و فهم حضرت نوح و حلم حضرت ابراهیم و زهد حضرت یحیی و هیبت حضرت موسی و عبادت حضرت عیسی را ببیند، به علی بن ابی طالب بنگرد.
بر اساس این روایت، وجود امیرمؤمنان علی علیهالسلام با تمام پیامبران الهی مساوی است.
علامه بزرگوار استاد محمدتقی جعفری در این زمینه مینویسد: «روایاتی متنوع در منابع اولیه اسلام، مخصوصا حدیث مقدس «مساوات امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهالسلام با رسولان الهی در امتیازاتی که خداوند سبحان به آنان عطا فرموده است»، به اضافه آیه مباهله که علی بن ابی طالب علیهالسلام در آن نفس رسول اعظم صلیاللهعلیهوآله منظور شده است، با کمال وضوح اثبات میکنند که علی علیهالسلام آن بزرگ بزرگان و آن یگانه نسخه انسان کامل - که پس از وجود نازنین محمد مصطفی صلیاللهعلیهوآله نظیر او به عرصه هستی گام نگذاشته است - تجلی گاه نمونه همه امتیازات والای پیشوایان معصوم علیهمالسلام میباشد.»9
در یکی از گفتگوهای امام رضا علیهالسلام با مأمون، آمده است که مأمون از حضرت رضا علیهالسلام پرسید: شما چه دلیلی بر خلافت جدتان علی بن ابیطالب بعد از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله دارید؟! امام رضا علیهالسلام فرمودند: «آیَةُ اَنْفُسَنا؛ آیه مباهله.»
شخصیت شناس پرتلاش، علامه سیدعلی اصغر بروجردی، در کتاب طرائف المقال در توضیح سخن امام رضا علیهالسلام مینویسد: بدون تردید در صحنه مباهله به غیر از اصحاب کساء هیچ کس دیگر از مسلمانان حضور نداشت و اگر به غیر از علی علیهالسلام مرد با فضیلت دیگری - که به اندازه او در نزد رسول گرامی اسلام موقعیت و منزلت والائی کسب کرده بود - وجود داشت، هیچ گاه پیامبر صلیاللهعلیهوآله علی علیهالسلام را به جای او گزینش نمیکرد و یا حداقل به همراه علی علیهالسلام او را نیز میآورد. اما آیه مباهله و شأن نزول آن گواهی میدهد که علی علیهالسلام شایستهترین و بافضیلتترین فرد در میان یاران پیامبر صلیاللهعلیهوآله بود.
سخن رسول گرامی اسلام در روز مباهله شاهد دیگری بر این مدعاست. آن حضرت هنگام مباهله با نصارای نجران با اشاره به علی علیهالسلام فرمود: «اَللّهُمَّ هذا نَفْسی وَهُوَ عِنْدی عِدْلُ نَفْسی؛10 پروردگارا این [علی] جان من است و او در نزد من معادل نفس من است.»
برای همین بود که امیرمؤمنان علی علیهالسلام در اوج مظلومیت خویش در ماجرای شورای خلافت، خطاب به اهل شورا با آیه مباهله احتجاج نمود. ابن حجر هیثمی از محدثان اهل سنت کلام علی علیهالسلام ، خطاب به اهل شورا را چنین نقل میکند: « اُنْشِدُکُمُ اللّهَ هَلْ فیکُمْ اَحَدٌ جَعَلَهُ اللّهُ نَفْسَ النَّبِیِّ، وَاَبْناءَهُ اَبْناءَهُ، وَنِساءَهُ نِسائَهُ، غَیْری؛11 شما را به خدا قسم میدهم، آیا به غیر از من در میان شما کسی هست که خداوند او را جان پیامبر و فرزندانش را فرزندان پیامبر و زنانش را زنان پیامبر قرار داده باشد؟!» همه یکصدا گفتند: نه؛ به غیر از تو چنین فردی را سراغ نداریم.
ابن حماد شاعر پرشور و متعهد قرن چهارم هجری در ضمن اشعاری علی علیهالسلام را با آیه مباهله ستوده، میگوید:
سَمَّاهُ رَبُّ الْعَرْشِ نَفْسَ مُحَمَّدٍ یَوْمَ الْبِهالِ وَذاکَ ما لا یَدْفَعُ12
« پروردگار عرش، در روز مباهله، علی علیهالسلام را جان محمد نامید و این واقعیتی انکارناپذیر است.»
سایر دستاوردهای مباهله
1. جلوهای از عزت اسلام
2. دلیلی بر فضیلت اهل بیت علیهمالسلام
«وَفیهِ دَلیلٌ لاشَیءَ اَقْوی مِنْهُ عَلی فَضْلِ اَصْحابِ الْکِساءِ عَلَیْهِمُ السَّلام ُ وَفیهِ بُرْهانٌ واضِحٌ علی صِحَّةِ نُبُوَّةِ النَّبِیِ صلیاللهعلیهوآله لاَِنَّهُ لَمْ یَرْوِ اَحَدٌ مِنْ مُوافِقٍ وَلا مُخالِفٍ اِنَّهُمْ اَجابُوا اِلی ذلِکَ؛13 در این آیه قویترین دلیل بر برتری اصحاب کساء علیهمالسلام وجود دارد و در آن دلیل روشنی بر صحت پیامبری پیامبر صلیاللهعلیهوآله است؛ چون هیچیک از مخالف و موافق روایت نکرده است که مسیحیان نجران مباهله (با پیامبر صلیاللهعلیهوآله ) را پذیرفته باشند.»
مسلم نیشابوری، عالم دیگر اهل سنت نیز در صحیح خود، در مورد شأن نزول این آیه که فضیلت و منقبتی دیگر را برای اهل بیت علیهمالسلام رقم زده است میگوید: هنگامی که آیه مباهله نازل شد، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله علی و فاطمه و حسنین علیهمالسلام را دعوت کرد و فرمود: «اَللَّهُمَّ هؤُلاءِ اَهْلی؛ پروردگارا! اینان اهل [بیت] من هستند.»14
شیخ مفید این گفته را چنین تکمیل نموده: «مباهله فضیلتی استثنائی برای اهل بیت علیهمالسلام میباشد که هیچکس از امت اسلام در این فضیلت با آنان شریک نیست و همانند آنان نمیتواند باشد.15
3. آشکار شدن ذلت دشمنان اسلام
4. روز خجسته و مبارک
1. روزه گرفتن 2. غسل روز مباهله 3. به جای آوردن نماز مباهله 4. خواندن دعای آن روز 5. تصدق بر فقرا، به عنوان شکرگزاری 6. قرائت زیارت جامعه که جلوه هایی از عظمت اهل بیت علیهمالسلام را بیان میکند.
5. تثبیت جایگاه اهل بیت علیهمالسلام
فخرالدین رازی صاحب تفسیر مفاتیح الغیب که در شبهه افکنی و تشکیک مواضع و باورهای کلامی شیعه گوی سبقت را از دیگران ربوده و هیچ موردی را در مسئله امامت بدون نقض رد نشده، هنگامی که به آیه مباهله میرسد حقیقت را چنین اظهار میدارد: رسول خدا صلیاللهعلیهوآله زمانی که به محل مباهله میآمد عبائی بافته شده از موی سیاه در بر کرده و حسین را بغل کرده و دست حسن را گرفته و فاطمه و علی علیهماالسلام نیز از پشت سر آن حضرت میآمدند. در همان حال پیامبر به آنها سفارش کرد:« هنگامی که دست به نفرین بلند کردم شما آمین بگویید.» سپس پیامبر در همان نقطه مباهله، حسن و حسین و علی و فاطمه علیهمالسلام را در زیر عبای خود گردآورده و آیه تطهیر را قرائت کرد و به این ترتیب اهل بیت خود را نیز معرفی نموده و عظمت و منزلت آنان را شناساند.
فخر رازی بعد از نقل این روایت میگوید: به اتفاق اهل حدیث و تفسیر این روایت صحیح است و هیچگونه تردیدی در صدور آن وجود ندارد.
او در ادامه میافزاید: همچنین این آیه دلالت میکند که حسن و حسین پسران رسول خدا صلیاللهعلیهوآله هستند.18
6. تداوم سنتهای پیامبران پیشین
7. شیوه مقابله با مخالفین
هنگامی که در بامداد روز عاشورا یکی از دشمنان امام حسین علیهالسلام به نام یزید بن مقعل به صحنه نبرد آمد، بریر از سوی امام مأمور مقابله با وی شد. او خطاب به بریر گفت: ای بریر بن خضیر، کار خدا را چگونه میبینی؟ بریر گفت: به خدا سوگند برای من خوب است اما برای تو بد!
- چرا دروغ گفتی، تو که در گذشته دروغگو نبودی، آیا به یاد داری که از عثمان بد میگفتی و معاویه را، گمراه و گمراه کننده میدانستی؟! و علی بن ابی طالب را امام برحق میشمردی؟!
- آری شهادت میدهم که عقیده من همان است و گواهی میدهم که تو از گمراهان هستی، آیا حاضری در این زمینه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگو قرار دهیم و قبل از مبارزه از خدا بخواهیم که آنکه حق است فرد گمراه و دروغگو را بکشد؟! هنگامی که یزید بن مقعل مباهله را پذیرفت آنان در پیشگاه دو لشگر به مباهله پرداخته و دست به نفرین برداشتند. سپس مبارزه را آغاز کردند، بعد از اندکی زد و خورد بریر بن خضیر که با ارادهای آهنین و ایمانی راسخ به دفاع از حضرت سیدالشهدا علیهالسلام قیام کرده بود با ضربت شمشیر خویش به یزید بن مقعل پیروز شده و او را به خاک مذلت نشاند.
مباهله نه تنها در صحنههای مبارزات اعتقادی و اصول دین کاربرد دارد بلکه در فروعات فقهی نیز بابی به همین نام وضع شده است که مربوط به اختلافات و مشکلات خانوادگی است.
این نوع مباهله که مورد بحث فقهای اسلامی میباشد در متون فقهی به نام باب «لعان» معروف است. اساسا مباهله نوعی نفرین طرفینی است و این گذشته از اینکه در سطح عمومی با غیر مسلمانان انجام میشود. در مسائل خصوصی و خانوادگی نیز اگر کار به منازعه ومشاجره بکشد یکی از راهکارهای آن مباهله میباشد. هنگامی که مردی همسر خویش را به عمل نامشروع متهم کند و یا بخواهد فرزندی را از خودش نفی کند از مباهله و ملاعنه استفاده میشود. مبنای این نوع مباهله در آیات 6 تا 10 سوره نور است و شرایط و کیفیت آن نیز در منابع فقهی آمده است.
پی نوشت
(1 خالد بن ولید قبل از صلح حدیبیه و در سال ششم هجری به همراه عمرو بن عاص مسلمان شد . پدر او ولید بن مغیره یکی از بزرگان و متنفذان قریش بود . او در موارد متعددی فرماندهی لشکر اسلام را به عهده میگرفت و بعدها به عنوان یکی از کشورگشایان مسلمان مطرح گردید . برخی از اعمال ناروای وی موجب شد که او به عنوان فردی خشن، ضعیف الایمان، مخالف اهل بیت علیهم السلام، خودخواه و هواپرست، شناخته شود . قتل عام قبیله بنی خزیمه در یمن، شرکت در هجوم به خانه فاطمه زهرا علیها السلام، کشتن مالک بن نویره و تعرض به ناموس وی بخاطر مخالفتبا ابوبکر، پذیرش دستور ابابکر در کشتن علی علیه السلام (که بعدا ابوبکر پشیمان شد)، نمونه هایی از سابقه ننگین وی را نشان میدهد . او در سال 21 ه . ق در زمان خلافت عمر درگذشت . عبدالرحمن بن خالد از فرزندان وی بود که در جنگ صفین با علی علیه السلام جنگید و مهاجر بن خالد فرزند دیگر او بود، که بر خلاف برادرش در جبهه حق از علی علیه السلام دفاع کرد
(2مکاتیب الرسول، ج2، ص502 .
(3 آل عمران/59 .
(4 آل عمران/61 .
(5 از منظر قرآن نوعی مالیات است که باید اهل کتاب، به رهبر مسلمانان بپردازند و در مقابل، در سایه حکومت اسلامی، جان و مال آنان محترم بوده و با امنیتخاطر و آسایش کامل زندگی میکنند . خداوند متعال در قرآن میفرماید:
«قاتلوا الذین لا یؤمنون بالله ولابالیوم الاخر ولا یحرمون ما حرم الله ورسوله ولا یدینون دین الحق من الذین اوتوا الکتاب حتی یعطوا الجزیة عن ید و هم صاغرون» ;
«با کسانی از اهل کتاب که نه به خدا و نه به روز جزا ایمان دارند، و نه آنچه را که خدا و رسولش تحریم کرده حرام میشمرند و نه آیین حق را میپذیرند، پیکار کنید تا زمانی که با خضوع و تسلیم جزیه را با دستخود بپردازند .»
)توبه/29(
(6 المیزان، ج3، ص250; جلوه هائی از نور قرآن، ص115 .
(7 شیخ مفید، ارشاد، ج1، ص170 .
(8ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج42، ص313; الریاض النضره، ج2، ص218; قوشچی، شرح تجرید، ص338 . و از منابع شیعه، فتال نیشابوری، روضه الواعظین، ص128 .
(9طرحهای آموزشی نهج البلاغه، ص11 .
(10 تفسیر امام عسکری، ص660; الامام علی علیه السلام ص285 .
(11 الصوائق المحرقه، ص93 .
(12 مناقب آلابی طالب، ج2، ص145 .
(13تفسیر کشاف، ج1، ص433 .
(14صحیح مسلم، باب فضائل الصحابه .
(15 ارشاد، ج1، ص158 .
(16انفال/12 .
(17 تفسیر فخر رازی، ذیل آیه مباهله (آل عمران/61) .
(18تفسیر فخر رازی، ذیل آیه (آل عمران/61) .
(19تفسیر مجمع البیان، ذیل آیه مباهله .
برچسب ها : مباهله ,